⎝⓿ ⓿⎠ فانی بلاگ ⎝⓿ ⓿⎠ به وبلاگ گروهی فانی بلاگ خوش اومدین.
| ||
|
آيا مايليد به افكار كسي كه در كنار دستتان نشسته است پي ببريد؟
![]() اگر با افراد زيادي مواجه شده باشيم ميتوانيم بسياري از آنها را حتي از نـوع صـحـبـتكـردنـشـان بـشـنـاسـيـم.
ايجاد رابطه صحيح باعث رشد عزت نفس در انسان و تقويت ارتباط ما با خودمان و اطرافيان ميشود. هر چه بهتر و كاملتر با خود و ديگران ارتباط برقرار كنيم، احساس موفقيت از ايجاد يك ارتباط صحيح و دوستانه، ما را زودتر به هدفهايمان ميرساند. فرد خوددار:
اگر شخصي دستهايش را پشت كمر قفل كند، نشان ميدهد كه خود را به شدت كنترل كرده است.در اين حالت او سعي دارد خشم يا احساس نااميدي را از خود دور كند.
حالت تدافعي: اگر انگشتان دستها بهبازو گره خورده باشد نشان دهنده حالت تدافعي در برابر حملهاي غير منتظره و ناگهاني يا بيميلي براي تغيير چهره شخص است.اگر انگشتها مشت شده باشند، حالت بي ميلي، شديدتر است. متفكر:
گره كردن دستها به دستههاي صندلي، نشان ميدهد كه شخص سعي دارد احساس خود را مهار كند. اما قفل كردن قوزك پاها به يكديگر حالت تدافعي است. اين حالت بيشتر در مسافران مضطرب هواپيماي هنگام پرواز و فرود آن ديده ميشود.
موضوعات مرتبط: پست های جالب، مقاله، ، برچسبها: ادامه مطلب چگونه پوستي شاداب داشته باشيم باید بدانیم که شاداب شدن پوست در عرض یک روز امکان پذیر نیست. اما شاید دانستن این موضوع برایتان تعجب آور باشد که می توانید پوست خود را در مدت کوتاه یک ماه بهبود ببخشید. یک ماه مدت زمان لازم برای جایگزین شدن سلولهای جدید به جای سلولهای قدیمی است. این توصیه ها را در مراقبت از پوست خود به کار بگیرید تا در مدت بسیار کوتاهی پوست شادابی داشته باشید.اول با ماساژ دائمی کار خود را آغاز کنید.
موضوعات مرتبط: آیا میدانید؟، مقاله، ، برچسبها: ادامه مطلب
اگردقت کنید همه آنها عصایی به دست دارند و پایه عصا بر روی چیزی مانند سجاده قرار گرفته است
بقیه قضایا فقط سلب توجه بیننده از همین دو نکته است
به تصویر زیر توجه کنید
یک عصا(پایه فلزی) بین تکیه گاه ( صفحه بزرگ روی زمین ) و صفحه فلزی کوچک که بر روی آن نشسته اندبطور
مخفی ارتباط برقرار کرده اند ( ازداخل آستین ودامن )و بقیه همه کلک است. حالا یکبار دیگر تصاویر را نگاه کنید....
موضوعات مرتبط: طنز، عکسای طنز و خنده دار، پست های جالب، ، برچسبها: زماني در بچگي باغ انار بزرگی داشتيم كه ما بچه ها خيلی دوست داشتيم،تابستونا كه گرماي شهر طاقت فرسا ميشد، براي چند هفته اي كوچ مي كرديم به اين باغ خوش آب و هوا كه حدوداً 30 كيلومتري با شهر فاصله داشت، اكثراً فاميل هاي نزديك هم براي چند روزي ميومدن و با بچه هاشون، در اين باغ مهمون ما بودن، روزهاي بسيار خوش و خاطره انگيزي ما در اين باغ گذرونديم اما خاطره اي كه میخوام براتون تعريف كنم، شايد زياد خاطره خوشی نيست اما درس بزرگی شد براي من در زندگيم!
تا جايی كه يادمه، اواخر شهريور بود، همه فاميل اونجا جمع بودن چونكه وقت جمع كردن انارها رسيده بود، 8-9 سالم بيشتر نبود، اون روز تعداد زيادي از كارگران بومي در باغ ما جمع شده بودن براي برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازي كردن و خوش گذروندن بوديم! بزرگترين تفريح ما در اين باغ، بازي گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زياد انار و ديگر ميوه ها و بوته اي انگوري كه در اين باغ وجود داشت، بعضی وقتا ميتونستي، ساعت ها قائم شی، بدون اينكه كسی بتونه پيدات كنه!
موضوعات مرتبط: ادبی، پست های جالب، داستان کوتاه، ، برچسبها: ادامه مطلب |
|
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |